◤◢◣◥◤◢◣◥◤◢◣◥◤◢◣◥
سلام.
من اینجام تا یسری چیز هارو برای همیشه مشخص کنم.
تو باید بدونی که کسی که ارزشت رو تعیین میکنه تویی و نه هیچکسی.تو باید بدونی زیبایی در ظاهرت تنها به باورت برمیگرده سلیقه های ادمها تا ابد متفاوته، حتی ممکنه فقط بخاطر اینکه ادمای اطرافت سلیقشون قیافه ی تو نیست مدت ها فکر کنی مشکل از زیبایی نداشته ی توعه ولی اینطور نیست.تنها کسی که تورو زیبا تر میکنه خودتی، فکرهای درونیته انرژی هاته.فراموش نکن برای اینکه گم نشی باید همیشه مسیر مشترک نور قلب ذهنت رو ادامه بدی. این یعنی با هر نور دیگه ای به کم یا درست بودن نور خودت شک نکنی.فراموش نکن اگه تو یک توانایی رو نداری برای اینه که تو برای هدف متفاوتی خلق شدی.ما همه با یک هدف یکسان خلق نشدیم، قطعا هدف خلق مار و گنجشک یکی نیست.بنظرت مار میتونه بگه چرا هرچیزی میخورم توی بدنم تبدیل به زهر میشه(:؟میتونه تا ابد غصه بخوره که مثل گنجشک صدایی برای شنیده شدن نداره؟ میتونه بخاطر زهر وجودش خودشو لعنت کنه؟اره، اره بزار بهت بگم اکثریت هروز پا میشن و مثل همین مار زهر وجودشون رو لعنت میکنن و لعنت میکنن و فکر میکنن تا وقتی این زهر توی وجودشون رشد میکنه نمیتونن پیشرفت کنن.اما اگه زهری نباشه... اون مار دیگه نمیتونه شکاری بکنه و در نتیجش... مرگ.شاید بدی ای که در وجود تو هست و تو ازش رنج میبری هم مثل زهرمار باشه.قطعا شکار مار از وجود زهرمار خوشحال نیست و این طبیعته.ولی تو لازم نداری حتما اکنده از خوبی و پاکی باشی تا بتونی بگی الان درسته تا بعد بگی الان میتونم خودمو دوست داشته باشم.تکامل خوبه، پیشرفت خوبه، انجام شدن تک تک برنامه هات به بهترین نحو خوبه. ولی بیا فراموش نکنیم ما انسان خلق شدیم. ذاتمون ناقص بودنه. ذاتمون اشتباه کردنه.پس چرا باید انقدر بخاطر این نواقص خودمونو سرزنش کنیم؟قطعا با خودت فکر میکنی که اگه سرزنش نکنم یک گوشه میشینم و دیگه دست به تلاش برای پیشرفت نمیزنم؟ولی فکر میکنی پیشرفت به هر قیمتی بدست اومدنش درسته؟چرا کار درستی که توی ذهنته رو از مسیر درستش طی نمیکنی؟راههایی بجز سرزنش لعنت کردن و مقایسه ی خودت با بقیه برای پیشرفت وجود داره.دنیای ما از هزاران بُعد تشکیل شده که هیچکس توانایی دیدن اون همه بعد رو نداره و حتی جالب تر اینه که اکثریت تنها یک بُعد از این هزاران بعد رو میبینن و توی همون یک بُعد کوچیک خودشون دنبال راه حل و چاره ان.و بعد از زمینو زمان شاکی ان، چرا هیچ راه حلی برای مشکلم ندارم؟چرا وقتی همه ی راه هارو امتحان کردم بازم نشد؟ولی نه. تو همه ی راه هارو امتحان نکردی، تو فقط همون بخش کوچیکی که به ذهنت میرسه رو انجام دادی.قبولش کن. دوستش داشته باش. تو همینی که هستی. چه ماری که در سینه ش زهر می پروره، چه گنشجک کوچیک.ما ابدا برای اهداف یکسانی خلق نشدیم ابدا قرار نیست شبیه کسی باشیم تا بعد در مقیاس یکسان مورد سنجه قرار بگیریم. بعد گذشتن قرن ها هیچ دو انسانی اثر انگشت یکسانی نداشتن و ندارن.این معجزه ی اثبات خاص بودن تو نیست؟این اثبات نمیکنه جهان هم به مار نیاز داره هم به گنجشک؟تو میتونی توی ماری ات بهترین باشی.ولی تو هیچوقت نمیتوانی وقتی یک ماری سعی کنی مانند گنجشک باشی و توی پرواز خوب باشی.تو همینی که هستی خوبی، عالی ای قول میدم خدا هم همین شکلی عاشقته و همیشه منتظرته تا باهاش حرف بزنی و بگی چقدر از چیزی که هستی راضی ای.تا کی میخوای اون( خودت ) رو اذیت کنی؟این همه راجع به ادمای اطرافت عذاب وحدان میگیری که نکنه دلیو شکونده باشی و بعد راجع به خودت که هر لحظه داری خوردش میکنی حسی نداری؟اون بجز خودت کسیو نداره.اون وقتی اروم میشه که تو بخوای قبولش کنی نه اینکه ازش بخوای چیزی باشه که نیست.ما پدر مادرای خودمونیم.بیاید اون پدر مادری نباشیم که دائم بچشون رو با بچه های دیگه قیاس میکنن یا اونایی که دائم از بچشون میخوان بهترین باشه و وقتی نتونه به بدترین شکل تنبیهش میکنن. بچه ای که جز همون مادر پدر جایی رو نداره.تو ذهنت و فکرت و روحت رو تربیت میکنی پس مواظب افکارت باش.نذار ذهنت، روحت، با تنبیه و شکنجه رشد کنه. نذار همیشه زخمی بمونی .دوای دردات خودتی.دیگه منتظر کسی نباش فقط کافیه خودت به اون کمک کنی.
#byC
14010407